عشق

مریم حیدرزاده


تا قیامت

من میگم بهم نگاه کن 
تو میگی که جون فدا کن
 من میگم چشمات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
 تو میگی که خیلی دیره
من میگم چشمات و وکن
تو میگی من و رها کن
من میگم قلبم رو نشکن
تو میگی من می شکنم من ؟
من میگم دلم رو بردی
تو میگی به من سپردی ؟
 من میگم دلم شکسته است
تو میگی خوب میشه خسته است
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمی شه
من میگم تنهام می ذاری
تو میگی طاقت نداری
من میگم تنهایی سخته
تو میگی این دست بخته
من میگم خدا به همرات
 تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم  که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت

مریم حیدر زاده Image


اینم عشق شایان!!!!!!!!!

چقدر خنده داره!!!!!!!!!!!

 
::: چقدر خنده داره :::
 

چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت به درگاه الهی دیر و طاقت فرسا میگذره ولی 60 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره!

چقدر خنده داره که 100 هزار تومان کمک درراه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!

چقدر خنده داره که یه ساعت عبادت طولانی به نظر میاد اما یه ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره!

چقدر خنده داره که وقتی می خوایم عبادت و دعاکنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمی یاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم بادوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!

چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمان به وقت اضافه میکشه لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی که مراسم دعا و نیایش طولانی تر از حدش می شه شکایت می کنیم و آزرده خاطر می شیم!

چقدر خنده داره که خواندن یه صفحه دعا سخته اما خوندن 100 صفحه از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!

چقدر خنده داره که سعی میکنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزو کنیم اما به آخرین ردیف یک مکان مذهبی تمایل داریم!

چقدر خنده داره که برای عبادت و نیایش هیچ وقت زمان کافی دربرنامه روزمره خود پیدا نمی کنیم اما برای بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تو آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!

چقدر خنده داره که شایعات روز نامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما معجزات الهی رو به سختی باور می کنیم!

چقدر خنده داره که همه مردم می خوان بدوناینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدن به بهشت برن!

چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنید به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته شود همهجا را فرا می گیرد اما وقتی که سخن و پیام الهی رو می شنوید دو برابر در موردگفتن و یا نگفتن اون فکر می کنید!

خنده داره. اینطور نیست؟!
دارید می خندید؟
دارید فکر می کنید؟

این حرفارو به گوش بقیه هم برسونید و ازخداوند سپاس گذار باشید که او خدای مهربان و دوست داشتنی است.

پی نوشت : آیا این خنده دار نیست که وقتی کهمی خواید این حرفارو به بقیه بزنید خیلی ها رو از لیست پاک می کنید بخاطر اینکه شک دارید که اونها به چیزی اعتقاد دارند ؟!!!

خنده داره؟ . . .نه

 

عششششششششششششششششششششششق

 
::: عشق چیست ؟؟؟ :::
 
به كودكي گفتند :عشق چيست؟
گفت : بازي
به نوجواني گفتند : عشق چيست؟
گفت : رفيق بازي
به جواني گفتند : عشق چيست؟ گفت
: پول و ثروت
به پيرمردي گفتند : عشق چيست؟
گفت :عمر
به عاشقي گفتند : عشق چيست؟
چيزي نگفت آهي كشيد و سخت گريست
به گل گفتم: عشق چيست؟
گفت : از من خوشبو تره
به پروانه گفتم: عشق چيست؟
گفت :از من زيبا تره
به شب گفتم عشق چيست؟
گفت: از من سوزنده تره
به عشق گفتم تو آخر چه هستي ؟؟؟
گفت نگاهي بيش نيستم اگر از شما بپرسندعشق چيست ؟
شما چه ميگوييد؟؟؟

عشق و عکس

سری جدید عکس

ادامه نوشته

عشق

قاصدک

قاصدک منو ببین توی این دنیا اسیرم            قاصدک بامن بمون بدون نگات میمیرم

قاصدک تندیس مرگو من دارم بی تو میسازم

                                  قاصدک پرام شکسته کاری کن تاپربسازم

قاصدک باغم میسازم چون دلم بدجوری مسته

                                  امابی چشات نمیشه جون من به اونابسته

قاصدک سیاهی هارومن واست بارنگ میسازم

                                    صدات رونده به هیچ کس که بااون آهنگ میسازم

قاصدک دلم گرفته دوس داره واست بباره

                                 اماروبرگ نامه حرف دلگیری نداره.......

 

راه عشق

          

دلم برات تنگ شده.....اما من...من ميتونم اين دوري رو تحمل كنم... به فاصله ها فكر نميكنم ...... ميدوني چرا؟؟ آخه... جاي نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام ميتونم استشمام كنم....رد احساست روي دلم جا مونده ... ميتونم تپشهاي قلبت رو بشمارم...........چشماي بيقرارت هنوزم دارن باهام حرف ميزنن.......حالا چطور بگم تنهام؟؟چطور بگم تو نيستي؟؟چطور بگم با من نيستي؟؟آره!خودت ميدوني....ميدوني كه هميشه با مني....ميدوني كه تو،توي لحظه لحظه هاي من جاري هستي....آخه...تو،توي قلب مني...آره!تو قلب من....براي همينه كه هميشه با مني...براي همينه كه حتي يه لحظه هم ازم دور نيستي...براي همينه كه ميتونم دوريت رو تحمل كنم...آخه هر وقت دلم برات تنگ ميشه...هر وقت حس ميكنم ديگه طاقت ندارم....ديگه نميتونم تحمل كنم...دستامو ميذارم رو صورتم و يه نفس عميق ميكشم....دستامو كه بو ميكنم مست ميشم...مست از عطر ت. صداي مهربونت رو ميشنوم ...و آخر همهء اينها...به يه چيز ميرسم.....به عشق و به تو.....آره...به تو....اونوقت دلتنگيم بر طرف ميشه...اونوقت تو رو نزديكتر از هميشه حس ميكنم....اونوقت ديگه تنها نيستم 


خدایا متشکرم

نوعی کردار

 www.hu.blogsky.com

 

هر آن کس که از او اخلال سرنمی زند، آن که دیگران نمی توانند مخل آسایشش باشند،آنی که نه در بند شعف، نه خشم و نه اضطراب است، این چنین کسی تحفهٔ  بهشتی می شود . هرآن کس که بر هیچ چیز متکی نیست ،آن که خالص است و فعال ، آنی که برایش تفاوتی نمی کند خوب در بیش باشد یا بد و هرگز به التماس نمی افتد ، کسی که در جهت خودش به تنهایی دیگر به هیچ تلاشی نیاز ندارد، این چنین کسی عزم به سوی اقالیم بهشتی دارد

پایان عشق

 


 يك پسر با يك نگاه از يك دختر خوشش مياد


 ... و عشق از طرف اون شروع ميشه


 ... تا جايي كه زندگيش رو پاي عشقش ميذاره 


... اما دختر باور نميكنه


چون يك چيزهايي ديده و شنديده


 تا دختر مياد پسر رو باور كنه 


 پسر دلسرد و خسته ميشه 


 ميره با يكي ديگه


 ... بعد كه دختر تازه تونسته پسر رو باور كنه ميره طرفش


 ... اما پسر رو با يكي ديگه ميبينه 


 اينجاست كه ميگه: حدسم درست بود


خدا تو رو ببخشه!!!!!!!!!

خدا تورو ببخشه ...

به آرزوت رســـــــیدی ازم شـــــدی جـــــــدا

فکر نکن برای موندنت میشم دست به دعا

سلام

به همه اونایی که به کلبه ی دلم سر می زنن ...

چارلی چاپین


 

اگه يه روز شاد بودي آروم بخند که غم بيدار نشه

و اگه يه روز غمگين شدي آروم گريه کن که شادي نا اميد نشه.

»» چارلي چاپلين

میر حسین موسوی-منبع بزرگ عکس میر حسین موسوی - حمایت فوتبالیستا ن از میر حسین موسوی- میر حسین منتخب مردم- رای ما میر حسین موسوی- دولت اامید - عکس های خفن موسوی- همه جور عکس از موسوی - موسوی و احمدی نژاد- موسوی و خاتمی-موسوی رییس جمهور شد -تمام سازمان ها از موسوی حمایت می کنند- عکس های خفن - کلیپ های خفن - عکس مذهبی - سایت رپ- ساسی مانکن - حسین مخته- فروهر - یاس - علی دایی- قطبی-زهره- ایران و کره- اهنگ- بازی - نرم افزار - جاوا - هک- نرم افزار هک - کروبی- محسن رضایی-
سردار رادان- سردار ضارع- انتخابات- ما هستیم-جومونگ - سایت نود - سایت گل- زیبا ترین دختر جهان - سوسانو- اخراجی های 3 -ماهواره امید - صاعقه - اذرخش-
رنگ موسوی سبز- انگشتر یاس- مهدی مقدم- کد وبلاگ- قالب وبلاگ - بلگفا-نقشه- شاه- امام خمینی- داستان خانوادگی- عطر های تحریک کننده-
حسین تهی- اسم اصلی خواننده های رپ- اهنگ جدید مانکن- عکس علی دایی-
انواع تحقیق- چت روم- اموزش چت- اموزش گیتار - نت گیتار - امام حسین - هیئت -داریوش- کورش کبیر- سیاوش قمیشی- دکتر بیات - مدرسه رسالت- دبیرستان رسالت- شهاب دارابیان- کنکور - راه موفقیت در کنکور- کتاب موبایلی- رتبه های کنکور- شبیه ساز کنکور - رب تبرک- سس مایونز- گوگل - کریس رونالدو- دیوید کاپر فیلدپ - زورو - یانگوم -هنرمندان- عکس نویوشا ضیغمی- فیلم نویوشا ضیغی- هدیه تهرانی- عکس مهناز افشار - فیلم مهناز افشار - یوسف پیامبر - اسام اس عید- اس ام اس تسلیت

مادرم

 

مادرم

نمي خوام بگم قدر 1 دنيا دوست دارم چون دنيا 1روز تموم مي شه نمي خوام بگم سياهي چشات مثل شب پر ستاره است چون شب هم بالاخره تموم مي شه نمي خوام بگم دوست دارم چون دوست ندارم بلكه عاشقتم.                


چقدر سخته ...


چقدر سخته توی چشمای کسی نگاه کنی که تمام مهرت رو ازت دزدیده و بجاش یه زخم همیشگی به قلب تو هدیه داده . و تو بجای اینکه لبریز از کینه و نفرت باشی ، حس کنی که هنوز هم دوستش داری . چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری  تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده . چقدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیز جز سلام نتونی بگی ...

    چقدر سخته گل آرزوتو ، توی باغ دیگه ای ببینی و هزار بار توی خودت بشکنی و آروم زیر لب بگی : گل من باغچه ی نو مبارک . . .

به ... گفتم عشق...


به کوه گفتم عشق چيست؟        لرزيد.

 به ابر گفتم عشق چيست؟        باريد.

به باد گفتم عشق چيست؟         وزيد.

به پروانه گفتم عشق چيست؟     ناليد.

به گل گفتم عشق چيست؟       پرپر شد.

و به انسان گفتم عشق چيست؟

 اشک از ديدگانش جاري شد و گفت؟     ديوانگيست

جاده ی بی پایان!!!

 

در ذهن نيافر ينمت مي ميرم!!

از شاخه اگر نچينمت مي ميرم!!

اي عادت چشم هاي بي حوصله ام!!

يك روز اگر نبينمت مي ميرم!!

 

اگه ...


اگر زندگی است مرگ برای چه؟

   اگر دوستی است تنفر برای چه؟

      اگر عشق است جدایی برای چه؟

           اگر تو نباشی من برای چه؟

                                    

 

بگذارید!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 


 امشب دلم ميخواهد 

 به كسي بگويم"" دوستت دارم.""

 تو نهراس و آنكس باش.

 بگذار با هر آنچه در توان دارم

 همين امشب به تو ثابت كنم كه دوستت دارم.

 بگذار برايت نقش آن دلباخته اي را بازي كنم كه

 لحظه اي دور از محبوب خويش زندگي را نميتواند.

 بگذار همچون معشوقي كه براي وصال معشوقش

 جان ميدهد برايت جان دهم.

 بگذار همين امشب پيش پايت زانو بزنم

 و تو را ستايش كنم.

 بگذار در تاريكي به تو لبخند بزنم.

 نگذار زمان از دستم برود

 و تو را درنيابم.

 ميخواهم بينديشي كه همين امشب

 غير از من كسي ديوانه تو نيست

 هرچند كه جاهلانه فكري باشد.

 كمي بيشتر با من

 و همين امشب بگذار خيال كنم

 كه جز تو كسي نيست.

 همين يك امشب را بگذار نقش بازي كنم.

 نقش حقيقت را.

 همان كه دور از تو بارها روبه روي آينه تمرين كرده ام.

 اي آخرين !


داستان عشق

  داستان عشق و  د يوانگی 

زمانهای قديم وقتی هنوز راه بشر به زمين باز نشده بود فضيلتها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.

ذکاوت! گفت : بياييد بازی کنيمٍ ، مثل قايم باشک

ديوانگی ! فرياد زد:آره قبوله ، من چشم ميزارم

چون کسی نمی خواست دنبال ديوانگی بگردد همه قبول کردند.

ديوانگی چشم هايش رابست و شروع به شمردن کرد!!

يک..... دو.....سه ...

همه به دنبال جايی بودند تا قايم بشوند

نظافت خودش را به شاخ ماه آويزان کرد.

خيانت داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.

اصالت به ميان ابرها رفت و

هوس به مرکززمين به راه افتاد

دروغ که می گفت به اعماق کوير خواهد رفت ، به اعماق دريا رفت !

طعم داخل يک سيب سرخ قرار گرفت.

حسادت هم رفت داخل يک چاه عميق .

آرام آرام همه قايم شده بودند و

ديوانگی همچنان می شمرد:هفتادوسه،...... هفتادو چهار

اما عشق هنوز معطل بود و نمی دانست به کجا برود.

تعجبی هم ندارد قايم کردن عشق خيلی سخت است.

ديوانگی داشت به عدد 100 نزديک می شد

که عشق رفت وسط يک دسته گل رز و آرام نشست

ديوانگی فرياد زد، دارم ميام، دارم ميام

همان اول کار تنبلی را ديد. تنبلی اصلا تلاش نکرده بود تا قايم شود!د

بعدهم نظافت را يافت و خلاصه نوبت به ديگران رسيداما از عشق خبری نبود.

ديوانگی ديگر خسته شده بودکه حسادت حسوديش گرفت و آرام در گوش او گفت :عشق در آن سوی گل رز مخفی شده است.

ديوانگی با هيجان زيادی يک شاخه  از درخت کند و آنرا با قدرت تمام داخل گلهای رز فرو کرد .

صدای ناله ای بلند شد .

عشق از داخل شاخه ها بيرون آمد، دستها يش را جلوی صورتش گرفته بود و از بين انگشتانش خون می ريخت.

شاخه ی درخت چشمان عشق را کور کرده بود.

ديوانگی که خیلی ترسیده بود با شرمندگی گفت

حالا من چکار کنم؟ چگونه ميتونم جبران کنم؟

عشق جواب داد: مهم نيست دوست من، تو ديگه نميتونی کاری بکنی ، فقط ازت خواهش می کنم از اين به بعد يارمن باش .

همه جا همراهم باش تا راه را گم نکنم .

واز همان روز تا هميشه عشق و ديوانگی همراه يکديگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند!
 



نظر بدهید